محل تبلیغات شما
هرچه میکشم ای یاران،ازجفای اوست گفتمش بیا،عاشقم هنوز خنده کرد و گفت:درغمت بسوز هرچه میکشم ای یاران،ازجفای اوست گریه های من ای یاران،از برای اوست درفراق او عاشقان،خسته جان شدم این ترانه را چگونه سرکنم که بی زبان شدم میشود بهار،عاشقان،جاودان از او پس دگر مپرس چرا بدون او چنان خزان شدم رفته ای برون،چون جوانیم طی شد این چنین،زندگانیم دردلم هنوز ای یاران،اشتیاق اوست ناله های من ای یاران،از فراق اوست درفراق او عاشقان،خسته جان شدم این ترانه را چگونه سرکنم که بی

آنک بی‌باده کند جان مرا مست کجاست

عقرب زلف کجت با قمر قرینه

در این سرای بی كسی كسی به در نمی زند

ای ,اوست ,شدم ,هرچه ,یاران،ازجفای ,میکشم ,یاران،ازجفای اوست ,ای یاران،ازجفای ,هرچه میکشم ,میکشم ای ,عاشقان،خسته جان

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها